قصه کودکانه صوتی پیرزن و روباه
یکی بود یکی نبود روباهی بود زبر و زرنگ با دم قشنگ. یه روز آقا روباهه از جنگل بیرون اومد و به طرف مزرعه ای که اون دور و برا بود رفت. تا غذایی برای خودش پیدا بکنه …
نوشته های مشابه
قصه کودکانه صوتی نمیخوام اتاقمو مرتب کنم
قصه کودکانه صوتی ویلن آوازه خوان
اینستاگرام زرافه جادویی را دنبال کنید