درخت سیب کوچولو تابستان امسال توی بیشه زار کنار رودخونه به دنیا اومد. درخت سیب کوچولو لباس سبزی به تنش بود و اون رو خیلی دوست داشت …

یکی بود یکی نبود یه روز یه آقا دیوه که اسمش دیوی بود و دوتا شاخ روی سرش داشت از روی کوه افتاد و یکی از شاخ هاش شکست. دیوی خیلی غصه خورد آخه اون خیلی شاخ هاش رو دوست داشت …

یک شب جمعه مامان ماهان کوچولو بهش گفت : لباس هات رو بپوش تا باهم بریم پارک. ماهان که حسابی خوشحال شده بود سریع دوید توی اتاقش و لباس های مورد علاقش رو از توی کمد بیرون آورد و … 

اون روز دلقک کوچولوهای بازی گوش پشت مرجان ها بازی می کردند که بچه مار ماهی رو دیدن. معلوم بود که راهش رو گم کرده. دلقک ماهی های کوچولو دست از بازی کشیدن و با تعجب نگاهش کردن

به فرزندتان بیاموزید که چگونه مدیریت زمان داشته باشد. محدوده ای زمانی برای هر مرحله و تاریخی برای تکمیل پروژه تعیین کنید. به فرزندتان کمک کنید تا وقت شناسی

یکی از اصول و روش های خرید با کودک این است که ، هنگامی که در  زمستان برای خرید می روید ، اگر چرخ های دستی

خگوش کوچولوی ما که حوصلش خیلی سر رفته بود یه فکری کرد و بودو بودو رفت خونشون و یک طناب بلند آورد. شونه به سر از خرگوش کوچولو پرسید: خرگوش کوچولو می خواهی با این طناب چکاری بکنی؟ …

روزی روزگاری عروسک فسقلی با صاحبش زندگی می کرد. صاحبش دختری بود که اصلا از عروسک هاش مراقبت نمی کرد. او عروسک فسقلیش رو مدت زیادی در جیب بارونیش انداخته بود …

یکی از حس هایی که در اطفال  بسیار قوی عمل می کند، حس کنجکاوی کودک است. با گذشت چند ماه از تولد کودک، علاقه شدیدی به محیط اطراف پیدا می کند و با افزایش مهارت دستان او و حرکت

شروع مرحله ی رشد کلامی کودک معمولا بین ۳ تا ۵ سال است. در طول این دوره کودک مهارت به ترتیب قرار دادن کلمات و ساختن جملات کوتاه را کسب می کند و کم کم کلمات بیشتری

توی یک جنگل بزرگ و خیلی زیبا یک جوجه تیغی با تعداد زیادی حیوان دیگه زندگی می کرد. این جوجه تیغی همسایه های زیادی داشت اما خیلی خیلی غمگین بود. میدونید چرا ؟ برای اینکه هیچ حیوانی با اون دوست نمی شد …

یک روز صبح خرگوش پای درخت سنجاب کوچولو اومد و گفت: سلام خرگوش این کیک سیب زمینی رو برام نگه میداری؟ میترسم مورچه ها بخورنش اون بالا جاش امن تره …

با شکل‌گیری صحیح رشد اجتماعی، کودک مهارت‌های رفتاری‌ را می‌آموزد که از طریق آنها می‌تواند با دیگران تعامل داشته باشد.نقش بازی در رشد اجتماعی کودک

روزی روزگاری در سرزمینی همین نزدیکی مردمانی بودند شاد و سخت کوش. با مزرعه های آباد، سرزمینی خرم و دلهایی گرم. آسمانشون آفتابی بود و زیر نور گرم خورشید پر مهر کشاورزی می کردند …

خودم تنهام، اگه کسی توی کلاس نباشه. برعکس خیلی هم شلوغ پلوغه. سی، سی پنج تایی شاگرد توی کلاس هست. ولی من هیچکدومشون رو نمیشناسم. خونمون رو که عوض کردیم به این مدرسه اومدم …