قصه کودکانه صوتی نخودی و دیو سیاه
روزی بود روزگاری بود. تو بیابون خدا، نخودی از نخودا، خونه داشت و زندگی. همه چی، هر چی بگی، همه چی از همه جور…
قصه کودکانه صوتی پادشاه گوش الاغی
در روزگاران قدیم پیرزنی با پسرس در شهر کوچکی در ایرلند زندگی می کرد. پسر پیرزن آرایشگر بود. پسر کار می کرد و برای خودش و مادرش یک زندگی ساده و آرام درست کرده بود. یه روز که پسر پیرزن بیرون رفته بود یک نفر در خونه پیرزن رو زد و …
قصه کودکانه صوتی کوهکن چینی
روزی روزگاری بسیار دور یه پسر جوان چینینزدیک یه کوه زدگی می کرد. کار این پسر جون کندن کوه و بردن سنگ به شهر بود . مردم شهر از سنگ هایی که پسر میبرد برای ساختن خونه هاشون استفاده می کردن…
قصه کودکانه صوتی کدو قلقله زن
یکی بود یکی نبود. یه پیرزنی بود. یه روز خواست بره دیدن یه دونه دخترش . کارهاشو رو به راه کرد و در خونه اش رو بست و رفت و رفت و رفت تا رسید به کمرکش کوه، که یک دفعه یه گرگ گنده سر و کله اش پیدا شد، جلوش دراومد و گفت…
قصه کودکانه صوتی شیر و خرگوش پیر
در یک جنگل زیبا حیوانات زیادی با هم زندگی می کردند. اما شیر ظالم و بدجنسی بر آن جنگل حکومت می کرد. سلطان ظالم به قدری بدجنس بود که هر روز یکی از حیوانات جنگل را شکار می کرد و می خورد…
قصه کودکانه صوتی پهلوان پنبه
یکی بود یکی نبود. پیرزنی بود که از دار دنیا فقط یک پسر داشت. اسم این پسر حسنی بود. پیرزن پسرش رو خیلی دوست داشت اماافسوس که حسنی خیلی تنبل بود …
قصه کودکانه صوتی علی بابا و چهل دزد بغداد
یک روز که علی بابا برای چیدن هیزم به جنگل رفته بود، ۴۰ دزد را دید که به سراغ گنجینه خود رفته بودند. گنج در دل غاری قرار داشت که با یک رمز در غار باز می شد.
قصه کودکانه صوتی جوجه شیطون و بلا
روزی روزگاری تو یکی از روزای سرد زمستون، مادرخانومی قصه ما تصمیم گرفت که برای کاری بره به شهر. برای همین هم وقتی