جوجه تیغی کوچولوی ما هر روز با مامانش از خونه بیرون می اومد و برای دیدن گلها و گیاه های مختلف به جنگل می رفتن. مامان جوجه تیغی قصه ی ما از گلها و گیاه های مختلف چایی درست می کرد و …
قصه گفتن برای کودک ، فواید بسیاری دارد از جمله ممارست کودکان در مهارت هایی نظیر گوش دادن، تجسم، تصور و خیالپردازی. وقتی شما داستانی را به جای خواندن از روی کتاب، برای آنها تعریف می کنید، آزاد هستید که از تخیل خود استفاده کنید و بعضی کلمات را که حس می کنید برای کودک مناسب تر است در آن بگنجانید. خواندن داستان برای کودک، قدرت تخیل او را افزایش می دهد. زرافه جادویی تلاش می کند که مهارتهایی نظیر گوش دادن، تجسم، تصور و خیال پردازی را در کودکان تقویت کند .
قصه کودکانه صوتی طوطی و بازرگان
مرد بازرگانی یک طوطی زیبا و خوش آواز در خانه اش داشت. او قفس بزرک و زیبا برای طوطی ساخته بود و طوطی را درون آن قفس نگهداری می کرد. بازرگان طوطی اش را خیلی دوست داشت…
قصه کودکانه صوتی آقا و خانم کلاغ
خانم و آقای کلاغ به دنبال محل مناسبی برای ساختن لانه می گشتن. آنها به یک روستا رسیدن. روستا خوش آب و هوا بود و درختان زیادی داشت. خانم کلاغ گفت: چطور است روی یکی از درخت های همین روستا لانه بسازیم…
قصه کودکانه صوتی پادشاه ظالم
در زمان های قدیم پادشاه ظالمی زندگی می کرد که مردم بیچاره از دست کارهای او آب خوش از گلویشان پایین نمی رفت. هیچکس جرات نداشت اعتراض کند. کسی تا حرفی خلاف نظر پادشاه میزد سربازهای پادشاه زود او را …
قصه کودکانه صوتی سه آدم بد
در زمان های خیلی خیلی دور مرد مهربانی زندگی می کرد. همه مردم او را دوست داشتن. مردم اون سرزمین آدمهای خوبی بودن اما همه جای دنیا آدمهای بد هم پیدا میشن…
قصه کودکانه صوتی خودت باش
یکی بود یکی نبود. توی یک دشت بزرگ روی یک درخت بلند یه کلاغ سیاه و یک عقاب طلایی بزرگ باهم دیگه زندگی می کردن. اونا دوست بودن و بالای دشت پهناور زندگی می کردن. ولی بالهای کلاغ توانایی زیادی نداشت …
قصه کودکانه صوتی پسر کوچولوهای بازیگوش
تامس و دنیل بهترین دوستای هم بودن. یکیشون پنج سالش بود و اون یکی پنج سال و نیم. پدر و مادر آنها هم باهم دوست قدیمی بودن و به همین خاطر هر دوتا خانواده توی یک خونه بزرگ و قدیمی باهم زندگی می کردن…
قصه کودکانه صوتی قلعه درون ابرها
در زمانهای خیلی خیلی قدیم در دامنه کوه بلند روستای کوچکی بود . داخل یکی از خونه های روستا خانواده ای زندگی می کردند . در بالای کوه قلعه ای بزرگ و خاکستری بود که از سنگ گرانیت درست شده بود و قلعه معمولا در ابرها بود و به همین خاطر …
قصه کودکانه صوتی شاهزاده خانم و آدم برفی
یک روز شاهزاده خانوم بلا از پنجره اتاقش داشت به بیرون نگاه می کرد .شاهزاده خانوم گغت: وای چه برفی رو زمین نشسته، همه جا رو سفید کرده روی سقف برجها و لبه های دیوار حتی روی چاه و لبه کلاه نگهبان ها برف تشسته و …
قصه کودکانه صوتی نخودی و دیو سیاه
روزی بود روزگاری بود. تو بیابون خدا، نخودی از نخودا، خونه داشت و زندگی. همه چی، هر چی بگی، همه چی از همه جور…
قصه کودکانه صوتی پادشاه گوش الاغی
در روزگاران قدیم پیرزنی با پسرس در شهر کوچکی در ایرلند زندگی می کرد. پسر پیرزن آرایشگر بود. پسر کار می کرد و برای خودش و مادرش یک زندگی ساده و آرام درست کرده بود. یه روز که پسر پیرزن بیرون رفته بود یک نفر در خونه پیرزن رو زد و …
قصه کودکانه صوتی کوهکن چینی
روزی روزگاری بسیار دور یه پسر جوان چینینزدیک یه کوه زدگی می کرد. کار این پسر جون کندن کوه و بردن سنگ به شهر بود . مردم شهر از سنگ هایی که پسر میبرد برای ساختن خونه هاشون استفاده می کردن…
قصه گویی، فرایندی است که اگرچه ممکن است در میان همه قشرها انجام گیرد، اما مخاطبان اصلی آن کودکان و نوجوانان اند. نقش و تأثیر قصه چه به صورت گفتن از حفظ و چه خواندن از روی متن و تصویر، کاملا بدیهی و روشن است. استفاده از این شیوه در دوره های پیش دبستانی و دبستانی، ضروری است. قصه ها به جهت سادگی، روانی و برخورداری از عنصر خیال، معمولا بهتر شنیده می شوند تا خوانده شوند. به این خاطر است که می بینیم هنر قصه گویی، عمری به بلندای تاریخ دارد. عمر آن، به اندازه عمر آدمی است قصه مثل لبخند، زبان حال مشترک همه انسانهاست که هر یک به طریقی آن را باز می گویند. همه غم ها و غصه های آدمیان در قصه ها تلنبار شده اند. قصه، یادآور تمام دیروزهای سبز ماست که در دوران خوب کودکی به سر شدند و اکنون فقط بعضی از ما، یعنی آنها که نخواسته اند کودکی خویش را فراموش کنند، دلبسته و وابسته به آن می باشند. می خوانند، می گویند، می شنوند و می نویسند تا آرام گیرند. اما به خاطر صمیمیت و معصومیت خاصی که در عالم قصه وجود دارد، گفتن و شنیدن آن برای بچه ها جالب تر است.
قصه، درهای تازه بیان و ادای مقصود را بر روی کودکان می گشاید و وسایل و ابزار کاملا متفاوتی برای بازگو نمودن تجربه ها، مشاهدات و احساسات در اختیارشان می گذارد. در همان زمان که بچه ها در تنهایی و انزوایی خاص و در میان دیوارهای سیمانی خانه و مدرسه محصور شده اند، قصه، سفر عاطفی بسیار خوبی است که در آن رؤیاها و آرزوهای خویش را باز می یابند. به همین خاطر است که گفته می شود توجه به امر قصه گویی برای بچه ها باید از وظایف اصلی والدین،مربیان و معلمان باشد. همان طور که بازی جزیی از زندگی بچه هاست، قصه گویی و نمایش خلاق نیز جزیی از زندگی بچه هابه حساب می آید. قصه کودکانه در نگاه اول تأثیر سرگرم سازی دارد، اما از نظر تاریخی، قصه گویی به همان خوبی که برای سرگرم کردن کودکان مورد استفاده واقع شده، برای تربیت آنها نیز به کار رفته است.یکی از تأثیرات قصه گویی در همین وادار سازی کودک به تفکر و تأمل است که در پایان یک قصه و به طور ناخود آگاه گریبان ذهن او را می گیرد. علت این امر نیز به جهت غیرمستقیم بودن امر آموزش به وسیله این شیوه است که نوعی آزادی عمل، نشاط، صمیمیت و پرهیز از اجبار در آن وجود دارد. اضافه بر این، همچنان که میدانیم صداقت، صمیمیت، محبت، خلوص، پاکی و امثال آن به عنوان یک کشش طبیعی و فطری در کودک وجود دارد.
به طور معمول فرایند شنیدن با گوش دادن یکی پنداشته می شود، در حالی که همیشه گوش دادن به معنی شنیدن نیست. در کلاس های درسی، بچه ها همه گوش می دهند بدون آنکه همه آنها واقعا بشنوند. اما در یک کلاس قصه گویی، بچه ها ضمن آنکه گوش می دهند، واقعا هم می شنوند. طبیعی است که فهمیدن نیز در نتیجه خوب شنیدن حاصل می شود. بچه ها زمانی که قصه ای گفته می شود، تمرکز حواس، دقت و آرامشی خاص دارند که در عادت دادن آنها به همواره خوب شنیدن بی تأثیر نیست. بچه ها با شنیدن هر قصه، این نکته را نیز احساس می کنند که شایسته تر آن است که بیش از آنچه میگویند، بشنوند و قبل از گفتن، کمی بیندیشند.
بسیاری از قصه ها پیامشان برای تمام انسان هاست. هدف آنها کمک به آدم کردن آنهاست و نه عالم ساختن آنها، و این چیزی است که در کنار آموزش های رسمی و علمی به شدت مورد نیاز است. شنیدن یک قصه برای آنها، لذت خاصی دارد که شیرینی آن تا مدتها درذهن او باقی می ماند و سعی دارد کم و بیش با قهرمانان قصه همانندسازی کند. علاوه بر این، بیان قصه به هر صورت، نوعی آموزش دادن غیرمستقیم بچه ها در زمینه مطالعه و کتاب خوانی است. آنها بعد از شنیدن یک قصه و بنا به حس و کنجکاوی خاصی که دارند، دوست دارند مطالب بهتر و بیشتری درباره آن موضوع بدانند و بنابراین به طور ناخودآگاه رو به کتاب می آورند .
اینستاگرام زرافه جادویی را دنبال کنید
مقاله های روانشناسی کودک و نوجوان را مطالعه کنید