قصه کودکانه صوتی تنور
یک دختر بود که توی یک روستا همراه با پدر و مادرش زندگی می کردند . مادر اون دختر به دلیل بیماری که داشت مجبور بود بره به شهر تا مداوا بشه اما توی اون سفر پدر و دختر همراه با مادرش نرفتند . دایی اون دختر با مادرش رفت . همه روستا پشت واسه اونا حرف در آورده بودند و پشت سر باباش حرف میزدند و میگفتند که چرا …
نوشته های مشابه
قصه کودکانه صوتی شکارچی و طوقی
اینستاگرام زرافه جادویی را دنبال کنید