قصه کودکانه صوتی نخودی خانم
یکی بود یکی نبود. زن و شوهری بودن که بچه نداشتن. تمام آرزوی آنها این بود که صاحب بچه بشن. یه روز زن وقتی میخواست دیزی آبگوشت رو روی اجاق گاز بگذاره یه نخود از دیزی پرید بیرون و شد یک دختر …
نوشته های مشابه
قصه کودکانه صوتی جوجه تیغی خوشحال
قصه کودکانه صوتی جوجه های دارکوب
قصه کودکانه صوتی چکه آب،چکه باران
اینستاگرام زرافه جادویی را دنبال کنید