لاکپشت کوچولو یک لاکپشت سبز و بامزه و باهوش بود. اون دیگه کم کم داشت بزرگ می شد. چون می تونست به تنهایی از سرازیری کنار رودخانه بالا بره و با انگشت هایش تا ۱۰ بشمره و …
قصه گفتن برای کودک ، فواید بسیاری دارد از جمله ممارست کودکان در مهارت هایی نظیر گوش دادن، تجسم، تصور و خیالپردازی. وقتی شما داستانی را به جای خواندن از روی کتاب، برای آنها تعریف می کنید، آزاد هستید که از تخیل خود استفاده کنید و بعضی کلمات را که حس می کنید برای کودک مناسب تر است در آن بگنجانید. خواندن داستان برای کودک، قدرت تخیل او را افزایش می دهد. زرافه جادویی تلاش می کند که مهارتهایی نظیر گوش دادن، تجسم، تصور و خیال پردازی را در کودکان تقویت کند .
قصه کودکانه صوتی الاغ خاکستری
یک الاغ خاکستری رنگی بود خیلی زحمت می کشید. این الاغ فکر میکرد که بدبخت ترین حیوون روستای خودشون هست. از وقتی که یادش میاد برای یک مرد باغبون بی رحم کار میکنه …
قصه کودکانه صوتی جوجه طلایی
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود جوجه طلایی زبر و زرنگ، زرد و قشنگ سرش رو از توی تخم آورد بیرون و صدا زد: جیییک ، جیییک ، جیییک ، هیچ کسی دور و بر او نبود …
قصه کودکانه صوتی نمیخوام اتاقمو مرتب کنم
یک روز شنبه صبح وقتی در اتاق کیتی با صدای بلندی باز شد اون داشت یکی از مشکل ترین طرح های کتاب های رنگ آمیزیش رو رنگ می کرد. یکی از اون شکل های خیلی سخت که آدم مجبور…
قصه کودکانه صوتی ویلن آوازه خوان
بچه ها، تا حالا چیزی در مورد کولی ها شنیدید. اگر نه پس خوب به قصه امروزمون گوش بدید. زیر گنبد کبود توی یک شهر بزرگ مرد بسیار ثروتمندی حاکم بود. اون مرد سه تا دختر داشت …
قصه کودکانه صوتی هزارپای پا برهنه
صبح یک روز پنج شنبه هزارپای پادشاه و هزارپای ملکه در خواب شیرینشون بودن که پسرشون گریه کنان اومد توی اتاقشون و گفت: بیدار بشسن، بیدار بشین …
قصه کودکانه صوتی موش زیرک
توی جنگل قصه ی ما همه جور حیونی بود. در این جنگل درخت ها پر از میوه بودن. حیون های جنگل برای خودشون یه انبار بزرگ درست کرده بودن و میوه ها توش گذاشته بودن که اگر یک روزی میوه کم شد از اون انباری برای …
قصه کودکانه صوتی مرد تنبور نواز
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود مردی تاجر توی یک شهر زندگی می کرد. این مرد تاجر کارش تجارت مروارید بود. روزها و سالهای زیادی رو توی کشورها و سرزمین های دیگر به دنبال مرواریدهای مرغوب می گشت و میخرید و …
قصه کودکانه صوتی مثل باران
بارون تازه بند اومده بود. یه دختر کوچولو با دوتا چشم سیاه براق که دوتا ابروی باریک بالاش بود با یک چونه ای که یه چال داشت مثل چاه آب و با یک پیشونی بلند مثل آفتاب …
قصه کودکانه صوتی زندگی و امید
این داستان در مورد درختی است که سرزمینی دور توسط مردمانش کاشته شد. این درخت سال به سال بزرگتر شد تا اینکه بعد از سالها به درختی تنومند با ریشه های زیاد و برگ های بسیار زیاد تبدیل شد …
قصه کودکانه صوتی دوستان
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود هر روز صبح خروس بادب به گلوش می انداخت و میرفت توی تویله تا بقیه حیون ها رو بیدار کنه. خوک و موش هم که دوستاش بودن هر روز صبح بهش کمک می کردند …
قصه کودکانه صوتی خال خالی و تراکتور
روزی بود و روزگاری بود. بهار بود و میون یک دشت بزرگ کشاورز پیری با اسب خال خالیش زمین رو شخم میزد. اسب خال خالی گاو آهن رو می کشید و کشاورز پیر هم اون رو هل می داد …
قصه گویی، فرایندی است که اگرچه ممکن است در میان همه قشرها انجام گیرد، اما مخاطبان اصلی آن کودکان و نوجوانان اند. نقش و تأثیر قصه چه به صورت گفتن از حفظ و چه خواندن از روی متن و تصویر، کاملا بدیهی و روشن است. استفاده از این شیوه در دوره های پیش دبستانی و دبستانی، ضروری است. قصه ها به جهت سادگی، روانی و برخورداری از عنصر خیال، معمولا بهتر شنیده می شوند تا خوانده شوند. به این خاطر است که می بینیم هنر قصه گویی، عمری به بلندای تاریخ دارد. عمر آن، به اندازه عمر آدمی است قصه مثل لبخند، زبان حال مشترک همه انسانهاست که هر یک به طریقی آن را باز می گویند. همه غم ها و غصه های آدمیان در قصه ها تلنبار شده اند. قصه، یادآور تمام دیروزهای سبز ماست که در دوران خوب کودکی به سر شدند و اکنون فقط بعضی از ما، یعنی آنها که نخواسته اند کودکی خویش را فراموش کنند، دلبسته و وابسته به آن می باشند. می خوانند، می گویند، می شنوند و می نویسند تا آرام گیرند. اما به خاطر صمیمیت و معصومیت خاصی که در عالم قصه وجود دارد، گفتن و شنیدن آن برای بچه ها جالب تر است.
قصه، درهای تازه بیان و ادای مقصود را بر روی کودکان می گشاید و وسایل و ابزار کاملا متفاوتی برای بازگو نمودن تجربه ها، مشاهدات و احساسات در اختیارشان می گذارد. در همان زمان که بچه ها در تنهایی و انزوایی خاص و در میان دیوارهای سیمانی خانه و مدرسه محصور شده اند، قصه، سفر عاطفی بسیار خوبی است که در آن رؤیاها و آرزوهای خویش را باز می یابند. به همین خاطر است که گفته می شود توجه به امر قصه گویی برای بچه ها باید از وظایف اصلی والدین،مربیان و معلمان باشد. همان طور که بازی جزیی از زندگی بچه هاست، قصه گویی و نمایش خلاق نیز جزیی از زندگی بچه هابه حساب می آید. قصه کودکانه در نگاه اول تأثیر سرگرم سازی دارد، اما از نظر تاریخی، قصه گویی به همان خوبی که برای سرگرم کردن کودکان مورد استفاده واقع شده، برای تربیت آنها نیز به کار رفته است.یکی از تأثیرات قصه گویی در همین وادار سازی کودک به تفکر و تأمل است که در پایان یک قصه و به طور ناخود آگاه گریبان ذهن او را می گیرد. علت این امر نیز به جهت غیرمستقیم بودن امر آموزش به وسیله این شیوه است که نوعی آزادی عمل، نشاط، صمیمیت و پرهیز از اجبار در آن وجود دارد. اضافه بر این، همچنان که میدانیم صداقت، صمیمیت، محبت، خلوص، پاکی و امثال آن به عنوان یک کشش طبیعی و فطری در کودک وجود دارد.
به طور معمول فرایند شنیدن با گوش دادن یکی پنداشته می شود، در حالی که همیشه گوش دادن به معنی شنیدن نیست. در کلاس های درسی، بچه ها همه گوش می دهند بدون آنکه همه آنها واقعا بشنوند. اما در یک کلاس قصه گویی، بچه ها ضمن آنکه گوش می دهند، واقعا هم می شنوند. طبیعی است که فهمیدن نیز در نتیجه خوب شنیدن حاصل می شود. بچه ها زمانی که قصه ای گفته می شود، تمرکز حواس، دقت و آرامشی خاص دارند که در عادت دادن آنها به همواره خوب شنیدن بی تأثیر نیست. بچه ها با شنیدن هر قصه، این نکته را نیز احساس می کنند که شایسته تر آن است که بیش از آنچه میگویند، بشنوند و قبل از گفتن، کمی بیندیشند.
بسیاری از قصه ها پیامشان برای تمام انسان هاست. هدف آنها کمک به آدم کردن آنهاست و نه عالم ساختن آنها، و این چیزی است که در کنار آموزش های رسمی و علمی به شدت مورد نیاز است. شنیدن یک قصه برای آنها، لذت خاصی دارد که شیرینی آن تا مدتها درذهن او باقی می ماند و سعی دارد کم و بیش با قهرمانان قصه همانندسازی کند. علاوه بر این، بیان قصه به هر صورت، نوعی آموزش دادن غیرمستقیم بچه ها در زمینه مطالعه و کتاب خوانی است. آنها بعد از شنیدن یک قصه و بنا به حس و کنجکاوی خاصی که دارند، دوست دارند مطالب بهتر و بیشتری درباره آن موضوع بدانند و بنابراین به طور ناخودآگاه رو به کتاب می آورند .
اینستاگرام زرافه جادویی را دنبال کنید
مقاله های روانشناسی کودک و نوجوان را مطالعه کنید